-
نعوذ بالله فکر میکنن خدا
سهشنبه 23 شهریور 1400 18:10
دست نوشته شماره 123 نوشته شده توسط اس جی دوباره دلی پر از درد! آخه چجوری میشه غم نداشت وقتی یه سری آدم حرومزاده واست از در و دیوار غم می ریزن؟ چرا واقعاً؟ کسایی که برعکس ظاهرِ پُر از ریاشون به آخرت هیچ اعتقادی ندارند، کارشون شده فقط آزار و اذیت، یه مُشت حرومزاده! شکمش اندازه یه بُشکه ی بزرگ و هیکل یه خرس رو داره بعد...
-
یک دنیا منتقمت خواهد بود
چهارشنبه 23 بهمن 1398 18:51
دست نوشته شماره 122 نوشته شده توسطِ اس جی اون جمعه ی لعنتی، اصلاً باورم نمیشد، نمی تونستم و نمی خواستم که باور کنم، اون استوری های دوستان، حالت های عصبیِ تکراری !!! برق از چشمام پرید و همش خیال می کردم یه شوخی می تونه باشه، سایت های رسمی رو چک کردم، بدنم شروع کرده بود به لرزش !!! به همین راحتی !؟؟ مگه میشه !!! تلخ...
-
این آرزوی بی آرزو ...
سهشنبه 10 اردیبهشت 1398 22:02
دست نوشته شماره 121 نوشته شده توسطِ اس جی چشای تو زیباتر از حتی بازیگرِ هالیوودی !!! نه، چشای ناز تو نیست دلیلی برای جذبِ همه ی افکارم به سمتِ تو، این معصومیت توی صدات، این آرزوی بی آرزو ... این لبخندِ زیبای تو، این فرقِ تو با این دنیای کثیف ... این جدایی، این تفاوت، این صدا ... اینم یه شبِ دیگه، که نذاره من بخوابم،...
-
خدا رو توی عشق می بینند ...
یکشنبه 23 دی 1397 21:27
دست نوشته شماره 120 نوشته شده توسط اس جی خدا رو هر دو حس می کنین، می بینین، درکش می کنین، اما تو خدا رو توی پول و حال می بینی، اونا خدا رو توی عشق می بینند ... توی لبخندِ اون کودکِ سرطانی، توی صدای اون مادرِ شهید ، توی خداحافظیِ آخرِ اون مدافع، توی بستنِ آخرین بارِ پوتین، توی بمب، توی شیمیایی، توی اون هُرمِ گلوی...
-
من بهش ایمان دارم
شنبه 3 شهریور 1397 21:34
دست نوشته شماره 119 نوشته شده توسطِ اس جی خسته ای !!! می دونم ... از این زندگیِ پُر از افسردگی !!! از این زندگیِ پُر از اشتباه، پُر از عذاب وجدان ... از اونی که معرفت می ذاری پاش و می بینی تهش میشه دشمن، از چیزایی که هیچوقت فکرش هم نمی کردی ببینی ... راست میگه، "من اینا رو چطوری از ذهنم پاک کنم !!؟" پاک...
-
نمی دونم باورش دارم یا نه !!؟
شنبه 13 مرداد 1397 00:00
دست نوشته شماره 118 نوشته شده توسطِ اس جی تقدیر، این تنها کلمه ایه که نمی دونم باورش دارم یا نه !!؟ یه روز با خودم زیاد که فکر می کنم میگم مگه میشه آدم یه خطی رو راه بره که از قبل واسش مشخص کردن، نه پس اینکه میگن این توی تقدیر و سرنوشتِ تو نوشته شده، اشتباهه !!! اما بعضی وقت ها که خوب به محیط اطرافم، آدماش، حتی روزهای...
-
کاش علی (ع) بود
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 01:06
دست نوشته شماره 117 نوشته شده توسطِ اس جی مجبوری قرص بخوری !!! لعنت به دکترایی که تو رو خواب می کنند !!! لعنت به قرصایی که تو رو ذره ذره آب می کنند !!! وقتی یکسره از فقر و خیانت و دروغ و این جور چیزا میگی و کسی گوشش بدهکار نیست، تهش میشه همین، مجبوری قرص بخوری !!! مجبوری فراموش کُنی ... دیگه دکتر از اخبار هم مَنعِت می...
-
گمنام تر از شهدای گمنام
دوشنبه 13 فروردین 1397 22:22
دست نوشته 116 نوشته شده توسطِ اس جی نمیدونم، چه اصراری داری به برگشت به گذشته ؟؟! کی میگه گذشته از حالِ تو بهتره ؟؟! چرا نمی خوای قبول کنی !!! چرا تخمه، سفیدیِ دود، خیره شدن به لامپ چراغ و ساعت های هدر رفته !!؟ چرا کوچیک کردنِ تو در برابر اونایی که می دونی چقدر کوچیک اند !!! یادت که نرفته ؟؟؟ حتماً باید واست چند بار...
-
تو رو یه دلقک می بینند
سهشنبه 17 بهمن 1396 15:32
دست نوشته شماره 115 نوشته شده توسطِ اس جی هیچ خوشم نمیومد ازش، یه جوری بود ... از همون روزای اول کاملاً مشخص بود به معنای واقعی یه پیچوننده بود !!! اولین بار وقتی اشتباهِ خودشو گردنِ من انداخت و با اون نگاه های مسخره اش خیره شده بود بهم، همونجا فهمیدم کارمون به مشکل می خوره باهاش ... وقتی ازم می خواست برگه ای رو امضاء...
-
جونی واسه جنگیدن ندارم !!!
سهشنبه 28 آذر 1396 21:43
دست نوشته شماره 114 نوشته شده توسطِ اس جی درست !!! دلم تنگ شده، واسه فکر های قدیم، آرزو های قدیم، انگیزه و تلاش های قدیم، دلم تنگ شده واسه روزایی که تنها بودم ولی پُر از انگیزه، تنها بودم ولی پُر از اُمید، پُر از نگاه به آینده و فکر به فردا های بهتر ... می دونم، حتی واسه بغض های اون موقع دلم تنگ شده ... واسه وقتی که...
-
تُف توی این آدمیت ...
چهارشنبه 10 آبان 1396 21:28
دست نوشته شماره 113 نوشته شده توسطِ اس جی می گذره، این روزها هم دقیقاً مثه اون روزای لعنتی که گذشت می گذره ... یادت که نرفته !!؟ باید خیلی فراموش کار باشی که یادت رفته باشه ... کسایی تنهات گذاشتن که فکرشو نمی کردی و کسایی موندن باهات که توقع نداشتی ... "رفیقِ چند سال، دُشمن توو چند روز / غریبه یهو میشه رفیق و...
-
حالم گرفته ست ...
یکشنبه 16 مهر 1396 22:14
دست نوشته شماره 112 نوشته شده توسطِ اس جی تقویمی که مو به مو اتفاقات سال گذشته رو توش نوشته بودم پیدا نکردم، راستش الانم خیلی وقت ندارم برای دنبالش گشتن !!! خلاصه دقیق نمی دونم یه سال گذشته یا یکی دو روز بیشتر، شاید یکی دو روز کمتر !!! ولی اون روز رو خیلی خوب یادمه ... سنگینیِ ساکِ لعنتی، بغض، خداحافظی، دیدن اشک ها،...
-
لئو دیگه بزرگ شده
جمعه 13 مرداد 1396 23:11
دست نوشته شماره 111 نوشته شده توسطِ اس جی یه سالِ دیگه هم گذشت، چقدر تونستی به چیزایی که می خواستی برسی ؟؟؟ چقدر تونستی معنای واقعی انسان رو بیشتر از قبل درک کنی ؟؟؟ اسمشو نمی خوام بذارم آرزو یا رویا، اسمشو می ذارم هدف، چیزی که با تمامِ وجودت براش تلاش کنی اسمش میشه هدف، نه آرزو ... لئو دیگه بزرگ شده، اون تو سالِ جدید...
-
مثه هر روز تکرار و تکرار ...
شنبه 7 مرداد 1396 00:47
دست نوشته شماره 110 نوشته شده توسطِ اس جی مثه غروبِ آفتاب توی طولانی ترین روز ... مثه راهِ بی برگشت ... مثه دو راهی، مثه توهم !!! مثه تاریک ترین صبح، درست مثه صُبحِ تاریک ... مثه روزایی که دیگه تموم شده، حالا مثه روزای جدید !!! مثه عجیب ترین روزا، مثه تکراری ترین روزا ... مثه خستگی، مثه شروعِ این بازی، مثه هر روز...
-
تو اشتباه ترین، اشتباهی ...
شنبه 17 تیر 1396 00:14
دست نوشته شماره 109 نوشته شده توسطِ اس جی سخت ترین تصمیم های زندگیت دقیقاً زمانی ازت جواب می خواد که تو اصلاً موقعیتِ تصمیم گیریِ درست نداری !!! مثه این می مونه که تو ناراحتیِ بیش از حد یهو بخوای یه تصمیم بگیری که مطمئناً اون تصمیم چون احساسی هست یه تصمیمِ اشتباهه !!! رفتن، نرفتن !!! رفتن به جایی که می تونی راحت توی...
-
پاسخِ خون، خون است ...
شنبه 3 تیر 1396 06:27
دست نوشته شماره 107 نوشته شده توسطِ اس جی ای دنیای لعنتی، ای اعرابِ خود را به خواب زده، ای تمامِ کشور های دهان بسته شده با پول، بیدار شوید ... ما فقط خدا را داریم، هر روز ما خانواده ها و انسان هایی را از دست می دهیم ... ما فقط خدا را داریم ... این را در تمامِ دنیا پخش کنید، ما هر روز اینجا شهید می دهیم، آیا ما تروریست...
-
فقر توی سرزمینم پابرجاست ...
سهشنبه 2 خرداد 1396 02:25
دست نوشته شماره 106 نوشته شده توسطِ اس جی تقریبا دو سال پیش، یعنی خرداد 94، یادته ؟؟؟ "مطمئنم از این زندگی خلاص میشم، مطمئنم ... یه روزی که این پست ها رو بخونم و بگم، یادش بخیر، چه سختی ها که نکشیدیم ... من باجامو دادم، به این دنیای لعنتی تا دلت بخواد باج دادم ولی به آدماش نه !!! می رم، می رم و حقمو می گیرم تا...
-
با تمامِ غروری که داری گاهی ...
جمعه 15 اردیبهشت 1396 23:25
دست نوشته شماره 105 نوشته شده توسطِ اس جی نیومدی هزار کیلومتر دورتر از خونه که یه پاتو بندازی روی اون پات و فقط از خدا بخوای همه چی درست بشه !!! نیومدی که این روزا هم مثه روزای گذشته سپری بشه !!! همون روزا که پُر از شکستنِ دل بود، پُر از ضربه ی روحی، پُر از بی پولی، پُر از خورد کردنِ اعتماد به نفست، پُر از دروغ های...
-
عکس ها دروغ اند !!!
جمعه 1 اردیبهشت 1396 11:40
دست نوشته شماره 104 نوشته شده توسطِ اس جی بی اهمیت به زندگی، بی اهمیت به عشق !!؟ بی اهمیت به رفت، یا حتی بی اهمیت به برگشت ... بی اهمیت به خنده های اونا، بی اهمیت به اتفاقاتِ اطراف ... بی اهمیت به ماشینِ سیصد میلیونی، بی اهمیت به طبیعتِ رنگارنگ، بی اهمیت به آدمای صد رنگش !!! بی اهمیت به خوردن، بی اهمیت به پول ... بی...
-
آخرِ خط رسیدی ...
جمعه 25 فروردین 1396 23:27
دست نوشته شماره 103 نوشته شده توسطِ اس جی "اون موقع جوابِ پیامت رو نمیدم" این یعنی آخرِ خط رسیدی ... یعنی این همه پیشرفت، این همه آرزوهای تحقق یافته، این همه حس های نو و جدید، این همه احترام، این زندگیِ نو همه و همه نمی تونه کمکی توی این یه موضوع به تو بکنه ... تو باید قبول کنی، آخر خط رسیدی ... چقدر می خوای...
-
خب ... سال نو شد !!!
جمعه 11 فروردین 1396 16:07
دست نوشته شماره 102 نوشته شده توسطِ اس جی ساک رو ببند !!! باید برگردی ... روزا خیلی سریع تر از اون چیزی که فکر می کنی گذشتن !!! بر می گردیم به یک سالِ قبل همین موقع !!! پر از استرس ... یعنی کجاست ؟؟؟ سخت نیست بیدار موندن تا خودِ صبح ؟؟؟ هوا گرمه یا سرد ؟؟؟ چه مسخره بازی ای بود ... بیخیال ... حتی نمی خوام بهش فکر کنم...
-
خدا همین حوالیه
چهارشنبه 25 اسفند 1395 23:00
دست نوشته شماره 101 نوشته شده توسطِ اس جی 1. تو خونه نشستی و پای لپتاپ !!! تو رو یادِ روزای قبل می ندازه که پُر از استرس بود، این بار استرس و فشارِ عصبی با هم می خوان تو رو از پا در بیارن، با اینکه عید هست، تو هر روز به روزی که باید برگردی و سیزده رو توی یک شهرِ دیگه سپری کنی فکر می کنی !!! فرودگاه، به همه گفتی میری...
-
بیشتر از قبل صادقانه رفتار کن
چهارشنبه 4 اسفند 1395 19:18
دست نوشته شماره 100 نوشته شده توسطِ اس جی از همه چیِ این شهر بدت میومد !!! از آلودگیش ؟!! از اینکه یه طرف شهر با لوکس ترین زندگی ها طعم زندگی رو نمی تونستن بِچِشَن و از اینکه یه طرف شهر از گرسنگی طعم هیچ چیز رو نمی تونستن بِچِشَن !!! از شلوغی های بی حدش، از آدمای بی رگش ... از قیافه های عجیب غریبش به اسمِ مُد !!! از...
-
یادم میره مرگ هم هست !
پنجشنبه 27 آبان 1395 21:00
دست نوشته شماره 96 نوشته شده توسط اس جی وقتی همه چی طبق خواسته ی تو داره پیش میره، باید به یه جای داستان شک کنی !!! این روزا کم میشه اینطوری شرایط واسه یکی رقم بخوره ... نمی دونم !!! اما خدا منو ببخشه، بنده ی خدا که عددی نیست !!! وجدان که داشته باشی، از همه چی می ترسی، حقی رو پامال نکنی، کسی رو از خودت ناراحت نکنی ......
-
قهوه های واقعی همشون تلخ اند
جمعه 7 آبان 1395 15:14
دست نوشته شماره 95 نوشته شده توسط اس جی هــــی !!! باورت نمیشه، الان که دیگه باید خوشحال باشی و سرشار از اعتماد به نفس، اما ... هنوزم یه چیزی رو تو وجودت کم می بینی، هنوزم حس می کنی کامل نیستی و سخته اینطوری ادامه دادن !!! نمیدونم، چرا !!! با گذشتِ نزدیکِ 9 ماه، تو هنوزم با یک آهنگ یادِ گذشته میفتی : صبح بود گیج بودم،...
-
چ
دوشنبه 28 مهر 1393 22:34
دیالوگی از فیلم شماره 4 نام فیلم : چ ساخت کشور : ایران کارگردان : ابراهیم حاتمی کیا 1. بابک حمیدیان در نقش اصغر : اجازه دارم یه سوال از تیمسار بپرسم ؟ سعید راد در نقش تیمسار فلاحی : بفرمایید ؟ اصغر : تنها اومدنِ فرمانده ی نیروی زمینی ارتش چه معنی ای داره ؟ تیمسار فلاحی : سوالِ خوبیه، بهش فکر کن !! اصغر : می خوام بدونم...
-
شهرِ زیبا
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 00:52
دیالوگی از فیلم شماره 3 نام فیلم : شهرِ زیبا ساخت کشور : ایران کارگردان : اصغر فرهادی 1. محمودِ قبه ذرین در نقشِ قاضی : می خوام بدونم تو مسلمون هستی یا نه ؟ فرامرزِ قریبیان در نقشِ ابوالقاسم : چرا نیستم ؟؟ همون خدا پیغمبری که شما قبول داری ، والا منم قبول دارم !! قاضی : این قانون عینِ شرعِ اسلامه ... ابوالقاسم : شرع...
-
آسمانِ زردِ کم عمق
دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 21:39
دیالوگی از فیلم شماره 2 نام فیلم : آسمانِ زردِ کم عمق ساخت کشور : ایران کارگردان : بهرام توکلی 1. صابرِ ابر در نقشِ مهران : تو رو خدا غزل اینجور وقت ها یه ذره ذهنتُ محکم کن ... ترانه علیدوستی در نقشِ غزل : یعنی چی ذهنتُ محکم کن ؟؟ مهران : یعنی که یادت بیاد وقتی داشتی خونِ زیرِ ماشینُ پاک میکردی داشتی به چی فکر می کردی...
-
خوابم می آد
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 16:36
دیالوگی از فیلم شماره 1 نام فیلم : خوابم می آد ساخت کشور : ایران کارگردان : رضا عطاران 1. رضا عطاران در نقشِ رضا : اگه از من بپرسی خوابُ بیشتر دوست داری یا بیداری؟ حتما میگم خواب ، خواب چیزِ عجیبیه ، واقعا خوبه ، یه جوریه انگار هم هستی هم نیستی ، این بی فکریُ بی وزنیِ تو خوابُ که چیزی از دورُ برت نمی فهمی رو با هیچ چی...
-
تمامِ زیرنویس های آموزشِ جاوا
دوشنبه 20 آبان 1392 15:16
سریِ های باقیمانده از زیر نویس های آموزشِ جاوا از شرکتِ لیندا تصمیم گرفتم یهو تمامِ قسمت های باقیمانده رو واسه دانلود بذارم!!!! البته توی این مجموعه اون چهار سریِ قبل رو هم که گذاشتم هست و کسایی که این فایل رو دانلود میکنند نیازی نیست دیگه چهار سریِ قبل رو هم دانلود کنن! این فایل تمامِ 14 سریِ آموزشِ جاوا رو داره!...