In the name of GOD

In the name of GOD

لطفا از آدرسِ SJ69.IR استفاده کنید... ممنون...
In the name of GOD

In the name of GOD

لطفا از آدرسِ SJ69.IR استفاده کنید... ممنون...

مثه هر روز تکرار و تکرار ...

دست نوشته شماره 110

نوشته شده توسطِ اس جی



مثه غروبِ آفتاب توی طولانی ترین روز ... مثه راهِ بی برگشت ... مثه دو راهی، مثه توهم !!! مثه تاریک ترین صبح، درست مثه صُبحِ تاریک ... مثه روزایی که دیگه تموم شده، حالا مثه روزای جدید !!! مثه عجیب ترین روزا، مثه تکراری ترین روزا ... مثه خستگی، مثه شروعِ این بازی، مثه هر روز تکرار و تکرار  ... مثه صعود، مثه سقوط ... درست مثه فراز و نشیب های جاده های لعنتی ... مثه وقتی که نمی دونی، باید برگردی، باید بمونی یا باید هیچکاری نکنی و خفه شی !!! مثه اشتباهات، مثه شروع برای بهترین چیزها ... مثه خستگی، مثه شروعِ این بازی، و لعنتی، مثه هر روز تکرار و تکرار  ...

بعضی مسیرها بازگشتی ندارند، البته نمیشه گفت نمی تونی برگردی، می تونی برگردی ولی نمی تونی برسی همون جای قبلیِ خودت، می دونی که چی میگم ؟!! بعضی وقت ها مجبور به انتخاب میشی، انتخاب بین یه زندگی پر از بی پولی، پر از بی انگیزگی، پر از طعنه ی اونا به تو، پر از خستگی و پر از دل شکستن و اما یه زندگی محدود و اما تو این روزا با اُبُهَت، تن به دوری میدی اما دلت به آخر ماه ها خوشه ... تو با همه ی علاقه ات، با همه ی رویای بچگی تا الانت، اینو انتخاب کردی ... تو خودت حقِ انتخاب داشتی، پس با اینکه تکراری ترین روزهای تکراری رو داری می گذرونی با خودت تکرار کن که تو عاشقِ این کار بودی ... میدونم، انقدر از تکرار متنفری که این روزا عذابت میده ... میدونم، تکرار بی انگیزه گی میاره و بی انگیزه گی شاید افسردگی ... با خواب هایی که این روزا می بینی قشنگ مشخصه روحت می خواد از اینجا دل بِکَنه ولی جسمت نه ... جدا از اینکه آخرش کدوم یکی پیروز میشن، نباید برگردی به گذشته، حداقل الان نه ... به خودت وقت بده، بهش خوب فکر کن و بهترین تصمیم رو بگیر، درست مثه اون روزی که تصمیم به رفتن گرفتی و الان پشیمون نیستی ... درست مثه وقتی که فهمیدی، بعضی وقت ها با موندت می تونی کمک کنی به اونایی که دوسشون داری و بعضی وقت ها با رفتنت ... رفتی، چون باید می رفتی ...